پيشمرگ

غم عالم يعني روز تولدشه و من نميتونم بدو بدو با فشفشه هاي تو دستم برم سراغش و واسش جيجيرينگ كنم و براش هپي برثدي بخونم و بپرم تو بغلش اونم چشماش برق بزنه و بگه هيس آرومتر شعر بخون منم با صداي بچه گونه خودمو لوس كنمو بگم نميشه يه امشب و آزاد باشم؟ اونم دلش به حالم بسوزه و بگه باشه ولي همسايه ها اعتراض ميكنن اونوقت چيكار كنيم بگم ببين امشب گور پدر تمامِ همسايه هاتون ، باشه؟ اونم بگه باشه ... بعدش بهش بگم بيا بشين رو اين صندلي من زود ميام ، بعدش تند بيام از پشت چشماشو بگيرم و كادوهايي كه هنوز بهش ندادمو بزارم رو ميز اونم دستامو بگيره و وادارم كنه كه روبه روش بشينم بگه نميخواي دست از وروجك بازيات ورداري؟ بگم نه هنوز وقتش نرسيده . آهنگ اندي هي ريپيت بشه و من فقط با صداي خنده هاش ذوق كنم .غم عالم يعني شب تولدش نتونم گلوله بشم تو بغلشو بهش بگم دلم ميخواد هزار بار ديگه تولدتو باهم جشن بگيريم! پيشمرگ...ادامه مطلب

پيشمرگ...